سید مصطفی خمینی
سید مصطفی خمینی (۱۳۵۶-۱۳۰۹ ش)، فقیه مجتهد و عالم مجاهد شیعه و از شاگردان سید محمد محقق داماد بود. وی در تمام دوران مبارزه با رژیم پهلوی یار و همراه پدر بزرگوارش مرحوم امام خمینی بود و سرانجام در نجف اشرف به شهادت رسید. آثار و تألیفات سید مصطفی خمینی از جمله کتاب «تحریرات فی الاصول»، نشانگر عظمت علمی و فکری او است.
نام کامل | سید مصطفی موسوی مصطفوی خمینی |
زادروز | ۱۳۰۹ شمسی |
زادگاه | قم |
وفات | ۱۳۵۶ شمسی |
مدفن | نجف، حرم امام علی |
اساتید |
امام خمینی، سید محمد محقق داماد، سید محمد حجت کوه کمره ای، سید ابوالقاسم خویی،... |
| |
آثار |
تحریرات فی الاصول، شرح زندگانی ائمه معصومین علیهمالسلام، القواعد الحکمیه، القواعد الرجالیه، مستند تحریر الوسیله،... |
محتویات
ولادت
سید مصطفی خمینی فرزند سید روح الله خمینی، در سال ۱۳۰۹ ش. در شهر مقدس قم چشم به جهان گشود.
تحصیلات و اساتید
علاقه فراوان سید مصطفی خمینی به اسلام و روحانیت و راهنماییهای پدر بزرگوارش موجب گردید که بعد از اتمام دوران ابتدایی در سال ۱۳۲۴ به صف طلاب حوزه علمیه قرار گیرد. او در راه فراگیری علوم اهل بیت علیهم السلام تلاشی بیوقفه و فوقالعاده داشت و در کمتر از شش سال دروس سطح حوزه را به پایان رسانید. ایشان در این دوره از اساتیدی مثل آیات بزرگوار شیخ مرتضی حائری، شهید صدوقی و شیخ عبدالجواد اصفهانی بهره جست.
سید مصطفی خمینی بعد از شش سال تحصیل، در ۲۲ سالگی (حدود سال ۱۳۳۰ ش) به دوره تخصصی خارج اصول و فقه وارد شده و از اساتیدی بهره برد که عبارتند از:
- آیت الله العظمی حجت کوه کمری
- آیت الله العظمی حسین بروجردی
- آیت الله العظمی محقق داماد
- آیت الله العظمی امام خمینی (پدر گرامیشان)
- آیت الله العظمی شاهرودی
- آیت الله العظمی سید ابوالقاسم خویی
- آیت الله العظمی محمدباقر زنجانی
- آیت الله العظمی سید محسن حکیم.
شهید حاج آقا مصطفی علاوه بر اجتهاد در فقه و اصول، در علوم معقول و منقول نیز دارای تبحر بوده است و دانش حکمت و فلسفه را از اساتید زیر فراگرفته و در سن حدود ۳۰ سالگی جامع معقول و منقول شد.
- آیت الله فکور یزدی
- آیت الله والد محقق
- آیت الله علامه طباطبایی
- آیت الله سید ابوالحسن رفیعی قزوینی.
در مورد استعداد علمی ایشان حضرت آیت الله خامنهای، رهبر معظم انقلاب اسلامی میفرماید: «در درس امام جزء بهترین شاگردان بود، اگر نگوییم بهترین شاگرد. و در عین حال خود او یک مدرس معروف بود، فلسفه و فقه درس میداد...».
شهید حاج آقا مصطفی از جمله کسانی بود که برای فهم و درک مطلب از هیچ گونه سؤال کردن و مباحثه با استاد ابایی نداشت. آیت الله ابطحی کاشانی از یاران سید مصطفی، درباره علاقه و هوش سرشار او به درس میگوید: «... خصوصیتی که در شهید حاج آقا مصطفی سراغ داشتم، این بود که از همان اول، حالت تعبد نسبت به مطالب علمی نداشت؛ یعنی مثلا اگر شیخ انصاری یا هر بزرگواری مطلبی را گفته است سربسته نمیپذیرفت، بلکه مانند امام در مقام تجزیه و تحلیل برمیآید و میتوان گفت از همان اوایل روح اجتهاد داشت و همین هم باعث ترقی او شد».
آثار و تألیفات
سید مصطفی خمینی علاوه بر تدریس علوم اسلامی، دارای آثار و تألیفات زیادی نیز میباشد و آثار قلمی او نشانگر عظمت علمی و فکری آن مرحوم است. برخی از تألیفات ایشان عبارت است از:
- القواعد الحکمیه (حاشیه بر اسفار)
- کتاب البیع (دوره کامل مباحث استدلالی بیع در سه جلد)
- مکاسب محرمه (در دو جلد)
- مبحث اجاره
- مستند تحریرالوسیله
- تعلیقهای بر عروة الوثقی
- تفسیر القرآن الکریم (در چهار جلد که ناتمام میباشد)
- تحریرات فی الاصول (از اول اصول تا استصحاب تعلیقی)
- شرح زندگانی ائمه معصومین علیهمالسلام (تا زندگانی امام حسین علیه السلام)
- کتاب الاصول
- القواعد الرجالیه
- کتابی در مبحث نکاح
- حاشیه بر شرح «هدایه» ملاصدرا
- حاشیه بر «مبدأ و معاد» ملاصدرا
- حواشی بر «وسیلة النجاة» سید ابوالحسن اصفهانی
- تطبیق هیئت جدید بر هیئت نجوم اسلامی
- حاشیه بر «خاتمه مستدرک».
ویژگی های اخلاقی
حاج آقا مصطفی بیشتر از هر جهادی مبارزه با شیطان درونی را لازم میدید و کسب تقوا و پرهیز از تبعیت هوای نفس را بزرگترین جهاد و بنا به فرموده پیامبر صلی الله علیه و آله «جهاد اکبر» میدانست و در این راه به حد اعلای مبارزه رسید و خود را به گروه سالکان الی الله و اولیای پاک الهی رساند.
او در سیر و سلوک به مقامی رسیده بود که در دستورالعملی اخلاقی میگوید: «بدان ای برادرم، دوست عزیز و بزرگوارم، پس از فهم آن چه در این سطور آمد و بعد از آن که به علوم عادی آگاه گردیدی و رسوم ظاهری را برپا داشتی، باید تلاش بیامان را برای رسیدن به برترین مقصد، والاترین هدف، شیرینترین مسلک و دلپذیرترین شیوه پیشه کنی و آن «جان جهان شدن» است. رسیدن به این مقام والا و بلند، جز با دور کردن پستیها، تیرگیها و حجابهای مادی و مدت و جلب صفات کمال و برتر، از راه عمل به دستور شرع انور و حرکت بر مقتضای ایمان و کوشش در اجرای فرامین الهی و احکام عملی، بدنی و قبلی نشاید. ...شگفتا! آیا وجدانت اجازه میدهد، با توان و قدرتی که او ارزانی داشته، برخوان گستردهاش او را، نافرمانی و سرکشی کنی؟ آیا میپسندی توان، اراده و حکمت او را در آن چه ناروا شمرده بکارگیری و بیحرمتی روا داری؟ پناه میبریم به خدای دانای شنوا از شیطان رانده شده از درگاه خدا. ... جهاد اکبر را پیشه کن، تا الگویی حقنما گردی و مشمول پاداش شهیدان، که در سخنان معصومین آمده است: ...بارالها! طعم عفو، شیرینی آمرزش و رحمت خود را بر ما بچشان، تا از سیاهیهای ذلت بیرون بیاییم و لباس کفر و نفاق را از تن بدریم. به تو شکوه میبریم که تو ملجا هر شکایتی».
حجة السلام رحیمیان از یارانش میگوید: «یکی از خصوصیات حاج آقا مصطفی این بود که ایشان مقید به پیاده روی از نجف به کربلا در تمام زیارتهای مخصوصه امام حسین علیه السلام بود...».
آقا مصطفی موقعی که به زیارت میرفت در بین راه مثل سایر زوار - بدون این که خود را آقازاده و صاحب علم و شهرت بداند - به صورت طبیعی اعمال و کارهایش را انجام میداد. و علاوه بر زیارت امیرالمومنین علیه السلام و سیدالشهداء علیه السلام به زیارت دوره مسجد سهله و مسجد کوفه میرفت.
بعد دیگر زندگانی این شهید عزیز، روح بلند و عاطفی اوست؛ همیشه با دیگران برخوردی صمیمی و مهربان داشت، از بیماران عیادت میکرد و در این مورد توجهی به وضعیت مالی عیادت شدگان نمیکرد بلکه افراد بیبضاعت و کم درآمد را در خانه محقر و پرمهر و محبت آنها عیادت میکرد و با کمال تواضع در کنارشان نشسته و وارد صحبت میگردید و گاهی برای شاد کردن آنان هدایایی با خود میبرد.
در نگاه بزرگان
- امام خمینی بعد از شهادت فرزندش می گوید: «من امید داشتم که این مرحوم (حاج آقا مصطفی) شخص خدمتگذار و سودمند برای اسلام و مسلمین باشد ولی «لا رادّ لقضائه و ان الله لغنی عن العالمین».
- آیت الله بهاءالدینی: «... ابن الامام، بل هو الامام، بل له اب مثل الامام، شدید الحب بالامام، لا لاجل الابوه، والامام شدید الحب لا لاجل ابنوه، بل لجهات اخر لامجال لذکرها».
- مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنهای: «مرحوم سید مصطفی خمینی یکی از شخصیت های بالقوه و بالفعل اسلام بود. روزی که ایشان شهید شدند، در حدود سنین ۴۸-۴۷ سالگی بودند و در آن سن جزء ممتازینی بود که در حوزههای علمیه قم، نجف، مشهد و... وجود داشت، بنده ایشان را به عنوان یک چهره برجسته حوزه علمیه قم از سالهای قبل میشناختم».
- آیت الله معرفت: «تواضع و فروتنی از ویژگیهای آن مرحوم بود و این در حالی بود که ایشان هم به دلیل فرزندی امام و هم به خاطر ویژگیهایی فردی از موقعیت اجتماعی بالایی برخوردار بود... ایشان جلوتر از پدر بزرگوارشان حرف نمیزد، و اصولاً نمیتوان آن مرحوم را از والد جدا دانست».
فعالیتهای سیاسی
شهید مصطفی در مکتبی بزرگ شده بود که سیاست با آن عجین شده و عین دیانت بود، لذا از همان روزهای اول که پدر بزرگوارش امام خمینی در این مسیر قدم نهاد با کمال جدیت و تلاش حرکت کرد.
ایشان بعد از دستگیری حضرت امام در شب ۱۵ خرداد ۴۲ نقش بسزایی در به حرکت درآوردن نیروهای مردمی داشت و همان زمان با تمام نیرو فریاد زد که: مردم خمینی را گرفتند، مردم خمینی را بردند و این صدا به صورت برق در سر تا سر قم پیچید و هنوز صبح ۱۵ خرداد طلوع نکرده بود که میان مردم رفته و با انبوهی از جمعیت به طرف صحن حضرت معصومه علیهاالسلام به راه افتادند و از دستگیری امام اعلام انزجار و تنفر نمودند.
فعالیتهای ایشان به حدی بود که ساواک درباره وی آورده است: «در شهرستان قم پسر آیت الله خمینی که معمم میباشد، به جای وی نشسته و دستورهای او را به مورد اجرا میگذارد و اعلامیههایی تهیه و برای روحانیون میفرستد...».
موقعی که امام در «قیطریه» تحت نظر بود مصطفی تنها رابط امام با دیگر روحانیون و مبارزان بشمار میآمد و فرمانهای امام را به دیگران میرساند، در همین رابطه ساواک مینویسد: «طبق اطلاع واصله اخیرا پسر آیت الله خمینی با افراد متنفذ و مخالف دولت در تماس میباشد، چون مشارالیه میتواند با پدرش ملاقات نماید از این لحاظ رابط بین پدرش و افراد مخالف دولت است».
در پی دستگیری امام در ۱۳ آبان ۴۳ شمسی، ایشان با جمعآوری اشخاص و ملاقات با مراجع قم موضوع را با مردم در میان میگذارد و به منزل آیت الله مرعشی نجفی میرود، ولی از آن جا که دژخیمان شاهنشاهی از وجود او وحشت داشتند به منزل آیت الله ریخته و مصطفی را دستگیر میکنند و به تهران میفرستند، ایشان ۵۷ روز در زندان بودند که با فشارهای مردم و دیگر نیروها در هشتم دی ماه ۴۳ آزاد میشود به این شرط که به ترکیه پیش امام برود.
شهید مصطفی چنان استوار در مقابل ساواک و نیروهای حکومتی در این مدت ایستاد که آنها را به تنگ آورده بود. او مدت ۹ روز تحت بازجویی بود و در پاسخ به این سؤال ساواک که، انگیزه امام از سخنرانی بر ضد کاپیتولاسیون چه بوده است؟ نوشت: «این یک مسألهای است که تحمیل بر ملت شده است و تقریباً حکم حیثیتفروشی، آزادیفروشی و شخصیتفروشی است».
بعد از تصویب لایحه کاپیتولاسیون در ۱۳۴۳، امام به محض اطلاع از آن اعلام کرد که در آن زمینه سخنرانی خواهد کرد. مقامات دولتی به محض اینکه از تصمیم امام باخبر شدند در پی رایزنی برآمدند تا امام را منصرف کنند. لذا به قم آمدند و درخواست ملاقات با امام را داشتند که امام آنها را به حضور نپذیرفت ولذا چاره را در آن یافتند که با سید مصطفی دیدار کنند. در این دیدار مامور آنها سعی می کرد با آوردن استدلالهایی از قبیل این که «هر گونه حمله به آمریکا به مراتب خطرناکتر از حمله به شخص اول مملکت است و امام نباید در این مورد سخنرانی بکند»، در ایشان نفوذ کنند. ولی سید مصطفی با قاطعیت پاسخ دادند: «آیت الله خمینی به وظیفهی خودشان هر جور صلاح بدانند عمل می کنند، اینگونه حرفها هم نمی تواند ایشان را در اجرای وظیفه و رسالتی که به عهده دارند به تجدیدنظر وادارند».
امام خمینی با ورود به نجف فعالیتهای سیاسی خود را که در زمان تبعیدشان در ترکیه (به خاطر فضای حاکم بر کشور ترکیه) فرصت چندانی برای عملیاتی کردن آنها نداشت، از سر گرفت. در اینجا سید مصطفی یکی از بااهمیت ترین و سخت ترین نقشهایشان را در ایجاد برقراری رابطه با مبارزان علیه حکومت پهلوی در سطوح مختلف بر عهده گرفت. اقدام برای نشر افکار انقلابی و اندیشه های امام از طریق توزیع رساله عملیه، اعلامیه ها، پیامها، نامه ها و نشر سخنان امام در این نامه ها و... همه از مواردی بود که تحت نظر سید مصطفی انجام می گرفت.
علاوه بر این از نظر حفاظتی نیز بسیار باهوش و فعال بودند، یکی از طرحهای شهید بزرگوار این بود که برای حفاظت جان امام که هم رژیم ایران و هم رژیم عراق از ایشان ناراضی بودند این بود که باید عدهای از طلاب و شاگردان روحانی حضرت امام آموزش نظامی ببینند و حفاظت جان امام بر عهده خود شاگردان حضرت امام باشد که در همین رابطه تعداد زیادی از یاران امام در نجف و لبنان دورههای نظامی دیده و از سال ۱۳۵۵ ش. به طور کامل حفاظت جان امام والا را بر عهد گرفتند.
حاج آقا مصطفی در عراق نیز از مبارزه دست نکشید و به دنبال اوجگیری نهضت رهایی بخش فلسطین، تلاش فوق العاده به عمل آوردند که برادران روحانی خارج از کشور به پایگاههای فلسطین بروند و در آن جا دوره ببینند، خود ایشان هم در مسائل نظامی کار کرده بودند و حتی با اسلحههای سنگین هم دوره دیده بودند... اصولا ایشان عنایت خاصی به مبارزه مسلحانه داشتند و به آیه شریفه «وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ...»(سوره انفال/آیه۶۰) تمسک میجست و از این که مسلمانان چرا آموزش نظامی ندارند و تعلیمات نظامی نمیبینند اظهار تأسف و تأثر میکردند.
فعالیتهای ایشان سبب شد که در ۲۱ خرداد ۱۳۴۸ ش. به دنبال برانگیختن آیت الله حکیم بر ضد رژیم بعث، دستگیر و به بغداد برده شد، و رئیس جمهور وقت (حسن البکر) به او هشدار داد که اگر مردم را بر ضد این رژیم تحریک کنید و با مخالفان رژیم عراق روابط داشته باشید ناچار تصمیمی درباره آنان میگیریم که موجب ناراحتی پدرتان شود و جالب این که همین تهدید را سپهبد نصیری در سال ۱۳۴۲ ش. کرده بود.
شهادت
ترس در حکومت ایران و عراق از فعالیتهای شهید حاج آقا مصطفی عاقبت باعث شد که تهدیدشان را عملی کنند و تصمیمی را که گفته بودند به انجام رسانند و شب یکشنبه اول آبان ۱۳۵۶ ش. مصطفی را در حالی که ۴۷ بهار از عمرش میگذشت به طرز مشکوکی مسموم و به شهادت رسانند.
مرحوم سید احمد خمینی درباره شهادت وی میگوید: «آنچه میتوانم بگویم و شکی در آن ندارم این که ایشان را شهید کردند، زیرا علامتی که در زیر پوست بدن ایشان روی سینه ایشان، روی سر و دست و پا و صورت ایشان و همچنین لکههای بزرگ حکایت از مسمومیت شدید میکرد و من شکی ندارم که او را مسموم کردند، اما چگونه این کار صورت گرفته نمیدانم ولی همین قد میتوانم بگویم که ایشان چند ساعت قبل از شهادت در مجلس فاتحهای شرکت کردند که در آنجا بعضی از ایادی رژیم پهلوی دست اندرکار دادن چای و قهوه مجلس بودهاند».
شهادت حاج آقا مصطفی درست مثل زندگی او ضربهای مهلک بر حکومت ستم شاهی بود، خون او بود که گروههای مردمی را به حرکت درآورد و جرقه انقلاب زده شد و برخلاف تصور رژیم و با شنیدن خبر شهادت حاج آقا مصطفی بازار نجف تعطیل شد. جنازه شهید توسط یاران و شاگردان در روز اول آبان به کربلا برده شد. در این مراسم جمعیت انبوهی شرکت کردند، بیش از هفتاد دستگاه ماشین جنازه را به کربلا بردند و بازگرداندند.
شهید سید مصطفی را با آب فرات، غسل دادند و در محل خیمه گاه کفن کردند و پس از طواف در حرم حضرت سیدالشهداء و حضرت عباس علیهما السلام به نجف اشرف بازگرداندند. روز دوشنبه دوم آبان پیکر شهید به طرف صحن مطهر علوی، تشییع شده و در مقبره علامه حلی دفن گردید. امام خمینی در مسجد بهبهانی حضور یافت و پس از مکث کوتاه و خواندن فاتحه با گامی استوار و قامتی آراسته به خانه برگشت و در مراسم تشییع و خاکسپاری شرکت نکرد.
پانویس
- ↑ مجله یاد، ش ۱۲.
- ↑ مجله ۱۵ خرداد، ش ۴، حوزه، ش ۸۲-۸۱، ص ۳۷۴.
- ↑ حوزه، ش ۸۲-۸۱، ص ۳۵۷.
- ↑ روزنامه اطلاعات، ش ۱۸۸۸۰، آبان ۶۸.
- ↑ مجله پاسدار اسلام، ش ۲۳.
- ↑ مجله یاد، ش ۱۲، شهیدی دیگر از روحانیت، ص ۲۴۹.
- ↑ حوزه، ش ۴۰.
- ↑ پاسدار اسلام، ش ۲۳.
- ↑ صحیفه نور ج ۲۲، ص ۱۱۷.
- ↑ شهیدی دیگر از روحانیت، ص ۴۰، ۵۵، ۹۰، ۹۵.
- ↑ مجله ۱۵ خرداد، ش ۴.
- ↑ رجبی، محمدحسن؛ زندگینامه سیاسی امامخمینی، تهران، کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران، ۱۳۷۰، ص۲۹۹.
- ↑ ر.ک: روحانی، سید حمید؛ پیشین، صص۱۰۰۰-۱۰۳۲.
- ↑ زندگینامه و مبارزات سیاسی آیتالله مصطفی خمینی، ویژه نامه روزنامه اطلاعات، آبان ۱۳۷۶، ص۱.
- ↑ مجله پاسدار اسلام، ش ۱۸.
- ↑ مجله یاد، ش۱۲.
منابع
- گلشن ابرار، جلد ۲، زندگی نامه "سید مصطفی خمینی" از سید حسین زینالی تیلی.
- سید ابوالحسن توفیقیان، شهید مصطفی خمینی، سایت پژوهشگاه باقرالعلوم علیه السلام.
پیوندها
آرشیو عکس و تصویر
از راست: شهید سید مصطفی موسوی مصطفوی خمینی، شهاب الدین اشراقی، ناشناس، سید مرتضی فقیه مبرقع و محمد فاضل لنكرانی
از راست: شهاب الدین اشراقی، حسن حجتی واعظ و شهید سید مصطفی موسوی مصطفوی خمینی
از راست: شهید سید مصطفی موسوی مصطفوی خمینی، سید روح الله موسوی مصطفوی خمینی و سید شهاب الدین مرعشی نجفی
سید روح الله موسوی مصطفوی خمینی در بورسای ترکیه (شهید سید مصطفی موسوی مصطفوی خمینی پشت سر امام مشاهده می شود)